انشاهای من

ساخت وبلاگ
انشاء یک پسر ۱۰ ساله کرد که برنده جایزه بهترین انشاء درسطح کشوری و استان اذربایجان غربی شد،معلمی از دانش آموزانش خواست “فواید گاو بودن” را بنویسند و نوشته ای که در زیر می خوانید تمام و کمال انشای آن دانش آموز است: . با سلام خدمت معلم عزیزم و عرض تشکر از زحمات بی دریغ اولیاء و مربیان مدرسه که در تربیت ما بسیار زحمت میکشند و اگر آنها نبودند معلوم نبود ما الان کجا بودیم،اکنون قلم به دست میگیرم و انشای خود را آغاز می کنم،البته واضح و مبرهن است که اگر به اطراف خود بنگریم در می یابیم که گاو بودن فواید زیادی دارد من مقداری در این مورد فکر کردم و به این نتیجه رسیدم که مهمترین فایده ی گاو بودن این است که آدم دیگر آدم نیست.بلکه گاو است.هرچند که نتیجه گیری باید در آخر انشاء باشد بیایید یک لحظه فکر کنیم که ما گاویم ببینیم چقدر گاو بودن فایده دارد . مثلا در مورد همین ازدواجوقتی گاوی که پدر خانواده است میخواهد دخترش را شوهر دهد، نگران جهیزیه اش نیست.نگران نیست که بین فامیل و همسایه آبرو دارند.مجبور نیست به خاطر این که پول جهاز دخترش را تهیه نماید، برای صاحبش زمین اضافه شخم بزند، یا بدتر از آن پاچه خواری کند. . هیچ گاوی نگران کرایه خانه اش نیست.گاوها آنقدر عاقلند که میدانند،بهترین سالهای عمرشان را نباید پشت کنکور بگذرانند،گاوها حیوانات مفیدی هستند و انگل جامعه نیستند.شما تاکنون یک گاو معتاد دیده اید؟ گاوی دیده اید که سر کوچه بایستد و مزاحم ناموس مردم شود؟ آخر گاوها خودشان خواهر و مادر دارند . تا حالا شما گاو بیکار دیده اید؟ آیا دیده اید گاوی زیرآب گاو دیگری را پیش صاحبش بزند؟ تا حالا دیده اید گاوی غیبت گاو دیگری را بکند؟ آیا تا بحال دیده اید گاوی زنش را کتک بزند ؟ یا گاو ماده ای شوهر خواهر انشاهای من...ادامه مطلب
ما را در سایت انشاهای من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mehrangizro بازدید : 1 تاريخ : دوشنبه 25 بهمن 1400 ساعت: 7:55

سالها پيش در ضيافت خيال به ميهماني ستاره ها رفتمدر لحظه هاي روحاني اوج گرفتندريچه اي از قلبم را به روي لشكريان نور گشودم.غرق در آبي سيال آسمانكوچه هاي تو در توي،ابرهاي ابهام را پيموده و در جستجوي خانه ي آفتاب پيش رفتم.قامت دعاهايم در دستهاي كشيده ي پيچك نيايشبه ستون استعانت ها پيچيده بودو فضاي روحم از محيط كسالت آور عادت ها و تكرارها دور مي شد.پهنه ي دلم كه سال ها مرداب خاطره هاي دور و دراز شده بودزلالي حادثه را به يكباره تجربه كرد و در باغچه ي باورهايم،اندام انديشه با پيكر مقدس خاك پيوند مي خوردتا در فصل نبودن برويد و در هنگامه ي رفتن به ثمر نشيند.اينك كه سال ها از ضيافت خيالم مي گذرد در آرزوي رويش دست هايم هستمو در انديشه ي جوشش چشمه اي كوچك از دل قلوه سنگ هاي سخت افكارمو يافتن روزنه اي به جانب«او»اينك در انتظارم تا بهار تفكر در اعماق وجودم جوانه زندو در جستجوي دستي هستم كه:نوشتن رسالت هميشگي اش ،سرودن نغمه ي جاودانه اش و قلم سلاح مقدسش باشد. (مهرانگیز رستمی صابر) انشاهای من...ادامه مطلب
ما را در سایت انشاهای من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mehrangizro بازدید : 6 تاريخ : دوشنبه 25 بهمن 1400 ساعت: 7:55

هر وقت من یک کار خوب می کنم مامانم به من می گوید بزرگ که شدی برایت یک زن خوب می گیرم.تا به حال من پنج تا کار خوب کرده ام و مامانم قول پنج تایش را به من داده است حتمن ناسرادین شاه خیلی کارهای خوب می کرده که مامانش به اندازه استادیوم آزادی برایش زن گرفته بود. ولی من مؤتقدم که اصولن انسان باید زن بگیرد تا آدم بشود ، چون بابایمان همیشه می گوید مشکلات انسان را آدم می کند. در عزدواج تواهم خیلی مهم است یعنی دو طرف باید به هم بخورند. مثلن من و ساناز دختر خاله مان خیلی به هم می خوریم. از لهاز فکری هم دو طرف باید به هم بخورند، ساناز چون سه سالش است هنوز فکر ندارد که به من بخورد ولی مامانم می گوید این ساناز از تو بیشتر هالیش می شود. در عزدواج سن و سال اصلن مهم نیست چه بسیار آدم های بزرگی بوده اند که کارشان به تلاغ کشیده شده و چه بسیار آدم های کوچکی که نکشیده شده. مهم اشق است ! اگر اشق باشد دیگر کسی از شوهرش سکه نمی خواهد و دایی مختار هم از زندان در می آید من تا حالا کلی سکه جم کرده ام و می خواهم همان اول قلکم را بشکنم و همه اش را به ساناز بدهم تا بعدن به زندان نروم. مهریه و شیر بلال هیچ کس را خوش انشاهای من...ادامه مطلب
ما را در سایت انشاهای من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mehrangizro بازدید : 75 تاريخ : شنبه 22 آبان 1395 ساعت: 0:45

خانه ای در اوج آسمان آبی با درهای صورتی و از جنس ابر.پرچینی از شکلات به زیبایی دنیا ! آنگونه که نمیتوان آن را به تصویر کشید؛فقط میتوان گفت،خانه رویای من گل ها  و چمن زارهایی دارد که طراوت را به جسم و جانم هدیه میدهند. به درختی که در نزدیکی خانه ام قد علم کرده نگاهی می اندازم.درختی که برآورده کننده آرزو های دور و دراز من است.با برگ ها زمرّدین که با جدا شدن هربرگ یکی از آرزوهایم برآورده میشود. برروی شاخه های آن بلبلان آرزو لانه دارند و برگ های این درخت را میچینند.گویی بیشتر برگ ها جدا شده اند بجز معدودی برگ نورسته! آری؛این خانه همان وجود پر مهرماست و این در انشاهای من...ادامه مطلب
ما را در سایت انشاهای من دنبال می کنید

برچسب : خانه ی رویایی من,خانه ی رویایی من به زبان انگلیسی,خانه ی رویایی من به انگلیسی,خانه ی رویای من,انشا خانه ی رویایی من,توصیف خانه ی رویایی من,انشا درباره ی خانه ی رویایی من, نویسنده : mehrangizro بازدید : 162 تاريخ : چهارشنبه 24 شهريور 1395 ساعت: 20:28

  صبح یک روز برفی ، زمانی که خورشید تا با مهربانی لبخند میزد و برف با تازیانه پاسخش را می داد،در دمدمای بهار چشم شکوفه ای بر تنه سخت درختی کهن باز شد. شکوفه ای که با شکفتنش بشارت بازگشت بهار را یه شهرمان آورد! در میان این زیبایی های یخی جوانه ای با آغوش سبز و صورتی سرخ پس از کلنجار های فراوان با برف و خاک سر از زمین بیرون آورد و هوای سرد را برتن نحیفش احساس کرد.صورتش آنقدر سرخ بود که معلوم نبود سرخی آن از شرم است یا باد با تازیانه هایش صورت اورا سرخ نگه داشته است؟ فقط میدانم طاقت خداوند از دیدن شکستن کمر گل ها تمام شد و به گل خار داد. خاری که دست های دراز و ظ انشاهای من...ادامه مطلب
ما را در سایت انشاهای من دنبال می کنید

برچسب : گل و خار,گل و خار شکوهی,گل و خار ناظری,گل و خار شعر,شهرام شكوهي گل وخار,گل و خار شهرام,گل و خار دانلود,گل و خار متن,گل و خار اهنگ,عکس گل و خار, نویسنده : mehrangizro بازدید : 119 تاريخ : چهارشنبه 24 شهريور 1395 ساعت: 20:28

بسم الله رحمان رحیم، من مهرانگیزم 14 سالمه و با اینکه با خانوادم به بیشتر جاهای کشور سفر کردم اما،خاطره ای که میخوام براتون بگم ماندگار ترین سفرم شد. یه سلام گرم دارم به تمام ترک ها و تبریزی های گرامی، از نظر من بهترین شهر شهره تبریزه،من تا بحال مردم به خونگرمی مردم تبریز ندیده بودم. ما دیدیم چگونه مردم برای آدرس دادن به مسافر با هم دعوا میکردند و در نهایت با احترام تمام به او پاسخ میدادند، این یعنی مهمواننوازی. من دیدم چگونه مردم در کنار هم داشتند با گوشی های گران قیمت خود کار میکردند و به محض دیدن مسافر از آن گوشی ها گرفته تا سوییچ ماشین و کلید خانه ش انشاهای من...ادامه مطلب
ما را در سایت انشاهای من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mehrangizro بازدید : 61 تاريخ : چهارشنبه 24 شهريور 1395 ساعت: 20:27